سالهای گذشته وقتی قرار بود مجریان ما برنامهای را اجرا کنندبیشتر حالت رسمی در چهرهی خود داشتند و فقط به بیان پارهای دیالوگهای خاص بسنده میکردند.اما با گذشت زمان شاهدیم که نحوهی اجرای مجریان چه درتلویزیون و چه در رادیو در برنامههای مختلف تغییر کرده و به نوعی میتوان گفت از آن حالت خشک و یکنواخت بودن خارج شدهاند.حتی در گذشته شاهد بودیم بعضی از مجریان فقط پشت میز و صندلی مینشستند و در اتاقی با دکوری که هیچگونه با برنامه سنخیتی نداشت برنامهی خود را اجرا میکردند. اما اکنون دیگر اینگونه نیست. انواع و اقسام برنامههای مختلف شبکههای سیما با تنوع مجریان و استودیوهای زیبای طراحی شده، حکایت از برنامهای دیدنی میکند. ژیلا صادقی یکی از این مجریان جوان شبکههای مختلف سیماست که الحق و الانصاف در اجرای برنامهای متفاوت توانسته قدمهای اساسی بردارد. با او به گفتگو نشستیم و از هر دری صحبت کردیم.
عمده بحث ما در مورد نحوه اجرای او در تلویزیون است که از نظر میگذرانید.
خانم صادقی گویا از رادیو به تلویزیون آمدهاید. درست است؟
خیر. جسته و گریخته در رادیو کار میکردم. پیش از اینکه در تلویزیون مشغول شوم به صورت جدی در واحد دوبلاژ گویندگی میکردم.
اما به نظر میرسد صدای شما متناسب با گویندگی رادیوست…
بله! همه این را به من میگویند.
از چگونگی حضور در تلویزیون برایمان بگویید. آیا جنبه مالی تلویزیون برای شما اهمیت داشت که این بخش کاری را پذیرفتید؟
خیر. جنیه مالی آن برایم اهمیت نداشت. من زمانی که در سال 70 دیپلم گرفتم معلم بودم. از سال 71 عضو سندیکای گویندگان شدم اما عاشق بازیگری بودم و همیشه دوست داشتم بازیگر شوم. تا اینکه در سال 77 در سریال روزهای زندگی با مجید مظفری همبازی بودم.
در حین بازی ایشان به من گفت تو در رشته اجرا هم حتما موفق میشوی؛ چرا اجرا را تجربه نمیکنی؟
من هم قبول کردم و کار اجرا را با واحد سیاسی شبکه 4 آغاز کردم. و بعد به شبکه خبر رفتم. بعداز آن به گروه سیاسی و معارف شبکه دوم معرفی شدم. همزمان در شبکه جام جم هم اجراداشتم. در همان زمان بود که در برنامه ویژه دفاع مقدس با نام هشت فصل، به عنوان اولین زن یک برنامه جنگی را اجرا کردم. بعد از آن 5 ماهی مقابل دوربین نرفتم؛ به دلیل مشکلات خانوادگی که داشتم نمی توانستم کار کنم.
تا اینکه مهرداد غفارزاده اجرای برنامه کودک را به من پیشنهاد کرد. واقعیتش در ابتدا یک مقدار برایم سخت بود بپذیرم که به یکباره منی که مجری برنامههای سیاسی بودم مجری برنامه کودک شوم. از طرفی چون کار با بچهها برای روحیه من خوب بود پذیرفتم. از سال 83 من مجری برنامه«بیدار شو آفتاب شد» شدم. اینجا بود که با خودم فکر کردم باید در نحوه اجرای خودم یک تحول اساسی ایجاد کنم. لذا لباسهای متفاوت و رنگارنگی پوشیدم و انصافا دکور زیبا و متفاوت برنامه به همراه سبک کارگردانی آقای غفار زاده خیلی به من کمک کرد تا ذهنم به آن خلاقیتهای مورد نظر دست پیدا کند. این برنامه در 300 قسمت انجام شد. برنامه برای گروه کودک بود ولی برای من جالب بود که مخاطبین برنامه را گروه بزرگسال تشکیل میدادند.بدون اغراق اگر بخواهم بگویم آن نوع اجرای من در برنامه بیدار شو آفتاب شد یک تحول اساسی در سبک اجرای خانمها به وجود آورد. بعد از آن بود که شبکه سوم سیما به من پیشنهاد کار داد و من بعد از پایان برنامه کودک به شبکه سوم رفتم.
و در آنجا با برنامه «با تو» کارم را آغاز کردم. در برنامه با تو بود که من تندیس مجری سال را در یافت کردم. در این زمان بود که خستگی این مدت کار از تن من بیرون رفت و خوب دیگر اینجا بود که من جایگاهم را شناختم و بعد از اینجا به برنامه «خانه مهر» رفتم که آن برنامه سکوی پروازموفقیت من بود و بعد از آن برنامه «خانه من خانه تو» را بر عهده گرفتم. در این برنامه هم این بار با فضای زیباتری از کار همراه شدم ولی تنها اشکال کار در اینجاست که کار تولیدی است؛ شاید برای من که بداههگو هستم کمی این مسئله سخت است.
به نکته خوبی اشاره کردید. با توجه به اینکه در حال حاضر بیشتر برنامههای تلویزیون به صورت زنده روی آنتن میروند و با توجه به اینکه دیگر برنامههای شما بیشتر به صورت زنده بوده چرا اینبرنامه به صورت تولیدی است؟
در این کار تهیه کننده ما عوض شد و لوکیشن ما به لواسان انتقال داده شد. در لواسان مسائل امنیتی آنجا پوشش داده نمیشود و خوب شما میدانید که مسائل امنیتی در یک برنامه زنده حرف اول را میزند.
از اجرا در این برنامه راضی هستید؟
در ابتدای کار تجربه همکاری با یک آماتور برایم خیلی سخت بود. کسی در کنار من کار میکرد که فکر میکرد باید یک شبه ره صد ساله را برود. شاید فکر نمیکرد که صادقی در حال حاضر ثمره 14 سال تلاش بیوقفه خود را میبیند.
شما طی این سالها با بیشتر گروههای اجرا همکاری داشتید. از همکاری با کدام گروهها بیشتر لذت بردید؟
کودک و نوجوان!
اگر دوباره به این گروه دعوت شوید همکاری میکنید؟
حتما! دوست دارم برگردم و همان ژیلای 5 ساله شوم. برنامه بیدار شو آفتاب شد مرا به خواستههای کودکیام وصل کرد. ما وقتی با بچهها کار میکنیم الکی نمیتوانیم به دنیای آنان راه پیدا کنیم؛ باید از جنس بچهها باشیم. به واقع میگویم که کار در این حیطه را دوست دارم.
از نحوه اجرایتان در این برنامه برایمان توضیح دهید. در این برنامه شاهدیم که شما مانند خانم کدبانویی که گویا در آن فضا زندگی میکند عمل میکنید. درست است؟
من در برنامه «خانه من خانه تو» سعی کردم خودم باشم. آن مکان برنامه را خانهی خودم میدانم. برای همین ظرف میشویم. جارو میکنم…. و بابت این قضیه هم باید بگویم که خیلی از مجریان خانم سازمان به من اعتراض میکنند که این حرکات را انجام نده. ولی دوست دارم در جواب آنهابگویم که وقتی من در برنامهام خانمی را به کاری دعوت میکنم باید متقابلا آن کار را انجام دهم تا او مرا و کارهای مرا قبول داشته باشد. من باید کارهای هنری بلد باشم و در کنار کارشناس برنامه آن را انجام دهم تا برای بیننده ملموس باشد. چرا برنامههای خارجی و فیلمهای خارجی ما همیشه موفقند؟ برای این است که آنها خودشانند؛ آنها در حین کار فقط و فقط به خود بودن و کارشان فکر میکنند ولی ما در برنامههایمان درگیر حاشیه میشویم. به عنوان مثال شما الانببینید خانم نسرین مقانلو برای خودش در بازیگری حرف اول را میزند و الان آمده اجرا را هم تجربه کند. چرا این فرصت را از او دریغ میکنیم. شاید در نحوه اجرای او اشکالاتی باشد ولی ممکن استروزی او در اجرا نیز حرف اول را بزند. من واقعا ورود او را به عرصهی اجرا خوشامد میگویم.
خانم صادقی! در ابتدای صحبتتان اشاره کردید که عاشق بازیگری بودید. با توجه به اینکه در اجرا به جایگاه لازم خود دست پیدا کردید به حرفه بازیگری هم بر میگردید؟
از فردای خودم خبر ندارم. سعی میکنم به این وادی که در آن کار میکنم احترام بگذارم. تلاشم رامیکنم که با دست پر در جایگاهم جلو بروم تا شرمنده آنهایی که از من انتظار دارند نشوم. ولی من هم مثل همه آدمها اگر فکر کنم که جای دیگر با تصوری دیگر جور دیگری میتوانم خودم رامتفاوت نشان دهم حتما این کار را خواهم کرد.
خانم صادقی! برگردیم به نحوه اجرای شما در برنامه خانه من خانه تو. وقتی خودتان برنامه را میبینید از نوع اجرای خودتان راضی هستید؟
خیلی! وقتی برنامه را میبینم به جسارت خودم و به خود بودن خودم تبریک میگویم.
بعضی وقتها به نظر میرسد اجرای شما به سمت پرگویی میرود. قبول دارید؟
زیاد حرف زدن من یکی به این دلیل است که باید آنتن را پر کنم؛ فضای خالی برنامه باید پر شود. و دلیل دیگر اینکه ممکن است یک کارشناس به کارش وارد باشد ولی نتواند موضوعات آن برنامه را برای بیننده تشریح کند؛ لذا در اینجا من باید به توضیح برنامه بپردازم.
پس با نظر من موافقید؟
بله! بعضی وقتها به خودم نهیب میزنم که این تهیه کننده است که باید فضای خالی برنامه را پر کند و من نباید مسئولیت آنها را به دوش بکشم و پرگویی کنم.
خانم صادقی! برنامه شما برای خانمهای خانه است؛ مادر شما برنامهتان را میبینند؟ نظر هم میدهند؟
بله! مادرم تمام برنامههای مرا میبیند و تمام آنها را برای من ارشیو میکند. بله زیاد مرا در خانهداری راهنمایی میکند.
در برنامه خانه من خانه تو شما با انواع و اقسام مهمانها با انواع شغلها روبه رویید. برای اینکهاطلاعات خود را به شغل آنها نزدیک کنید چه میکنید؟
یک هفته قبل از حضور آن مهمان در برنامه، کتابهای متناسب با شغل آنها را مطالعه میکنم. همچنین کتابهایی که توسط خود مهمانها نوشته شده را مطالعه میکنم. قبل از شروع برنامه با مهمانها صحبت میکنم. سعی میکنم آنها را با حال و هوای برنامه آشنا کنم و فضای خشک و قالب خشک آنها را بشکنم. خود همانها هم معتقدند در برنامهای متفاوت حضور پیدا کردهاند.
از نحوه اجرای کدام مجری خانم در شبکهها خوشتان میآید؟
خانم ژاله صادقیان.
خانم صادقی! شاهدیم بعضی مجریان آنچه که مقابل دوربین هستند با پشت دوربینشان متفاوت است. شما چطور؟
به لحاظ ظاهری من برای لباس کاریام احترام خاصی قائلم. ولی مگر یک پلیس وقتی به مهمانی میرود با لباس کاری خود میرود؟ یا یک پزشک وقتی به مجلس عروسی میرود روپوش سفید پزشکی میپوشد و …
من در زندگی خصوصی خودم آن چیزی را که رعایت میکنم نه برای جایگاهی است که دارم و نه برای موقعیت فعلی. بلکه برای نوع تربیت و فرهنگ و سنت خانوادگی من است. من هم دوست دارم با نجابت تمام زندگی کنم. من که در کارم خودم هستم در زندگی شخصیام هم همان هستم. شاید مقنعه من با روسری عوض شود ولی شخصیت من همان است.
خانم صادقی! با رابطه وارد صدا و سیما شدید؟
خدا را شکر خیر. منکر این نیستم که خداوند وسیلههایی را برای من فرستاده. اما چون رابطه درجامعه ما بد جا افتاده و هر رابطه بد معنی میشود ما وحشت داریم از اینکه بگوییم رابطهای بوده یا نه. اما در کارها این رابطههای درست است که به موجودیت تو معنا میدهد. خدا وقتی موفقیتکسی را بخواهد وسیله آن را هم فراهم میکند.
خیلی ممنون از لطف شما که به ما فرصت گفتگو دادید. اگر صحبت پایانی دارید میشنویم.
شاید فرصت نشود هیچ وقت اصحاب رسانه همدیگر را ببیند. اگر هم فرصتی شود سعی می کنیم بیشتر از لحاظ ظاهری خودمان را به هم نشان دهیم. سعی نمیکنیم مثل یک خانواده محترم انتقاد هم را بشنویم؛ فقط آن چیزی که میشنویم تنگ نظریهاست و حسادتها. از شما خبرنگاران محترم ممنونم که فرصتی را فراهم میکنید و همه اعضای خانواده رسانه را در نقطهایبه هم میرسانید و من دوست دارم در بلندترین نقطه بایستم و فریاد بزنم که:
” آبروی تو آبروی من است؛ در حفظ آن بکوشی ”
سایت چارقد 5 خرداد 1387
نظر خود را بنویسید