درعصر گلدان زدگی و بلوغ سنگ ، در روزگار تب آهن و آنفولانزای تجدد ، استشمام باور بودن یار غایب با ریه های ریه زده دشوار است اما در شبی که آسمان نیمه شعبان پا به ماه می شود می توانیم رایحه روح بخش حیدر را استشمام کنیم و به آینده زمین امیدوار باشیم .
درشبی که طاق نصرت می بندیم در حالیکه در حال فروریختن و کودک معصوم دلمان زیر آوار معصیت در آستانه جان سپردن است. زلف کوچه ها را آذین می بندیم گره می زنیم بی آنکه گره از کار کسی باز کرده باشیم و به همان ها که کام دقایقشان را تلخ کرده ایم شعر و شیرینی و گل تعارف می کنیم.
به نیت سلامتی آقا گوسفند قربانی می کنیم در حالیکه گوسفندان گله گلایه هایمان از یکدیگر روز به روز فربه تر می شوند همه همت کرده ایم تا به آخرین ذخیره زهرایی زمین بگوییم : آقای مهربانی های فراموش شده ما هوایی توایم غافل از اینکه سر به هوا شده ایم چراغ روشن یا هو در کور سوی شب هیاهوی ما روبه خاموشی رفته و شرار حق طلبی در جان ما زبانه می کشد ما فقط مشق تصمیم کبری را نوشته ایم و برای پایان غیبت کبری هیچ تصمیمی نگرفته ایم باید پای پاشویه روشن انتظار وضوی عاشقی بگیریم و در قیامت قد قامت عاشقی ها نقب روشنی به انتظار واقعی بزنیم دو رکعت خودمان را دوباره به جا بیاوریم شاید غیبت کبری ما به پایان برسد او سالهاست به انتظار ما نشسته و برای برگشت روح ما از کمای کمیت ها لحظه شماری می کند .
عید انتظار مبارک
ژیلا صادقی
5 مرداد 1389
15 شعبان 1431
نظر خود را بنویسید