ضرورت ارایه الگوی مناسب پوشش به جوانان موضوعی مهم و قابل بحث در جامعه است . قرار گرفتن در آستانه روز حجاب و عفاف باعث شد این امر به سوژه ای تبدیل شود تا در یک بعد از ظهر گرم تابستان سراغ ژیلا صادقی یکی از مجریان تلویزیون برویم و گپی در باره نقش رسانه و اجرا کنندگان برنامه های مختلف در انتخاب پوشش و تروبج فرهنگ حجاب در جامعه با وی بزنیم.
ژیلاصادقی چه تعریفی از پوشش مناسب دارد؟
از نظر من پوششی مناسب است که ایرانی باشد, با شخصیت فرد, اعتقادات دینی و هنجارهای اجتماعی ما همخوانی داشته باشد , واژه ای که ریشه آن را می توان کلمه حجاب دانست , این امر گویای اهمیت رعایت معیارهای عرفی , اجتماعی و دینی در انتخاب یک لباس از سوی افراد است.
شما یا هر یک از همکارانتان به عنوان یک مجری و فردی که به واسطه قرار داشتن در آن سوی تلویزیون برای مردم شناخته شده است , می توانید الگویی برای افراد جامعه به ویژه جوانان در زمینه های رفتاری و پوششی باشید , بر این اساس رعایت هنجارهای عرفی و اجتماعی از سوی شما تاثیر مستقیمی بر رفتار افراد خواهد داشت , حال می توان پرسید این امر به چه میزان می تواند در ترویج حجاب نقش مثبتی داشته باشد؟
سوال شما را دوست داشتم به خاطر واژه «الگو», البته شاید کمی حمل بر خود ستایی باشدکه من بگویم می توانم الگو باشم برای دختر جوان یا بانوان ایرانی , اما نمی توان منکر این نکته نیز شد که من و همکارانم در جایگاهی قرار داریم که رفتار و برخوردهای ما خواسته و ناخواسته به عنوان مدلی قابل تقلید ازسوی مخاطبان در نظر گرفته می شود , و می تواند نقش زیادی در آنچه شما از آن به عنوان فرهنگ عفاف و حجاب یاد می کنید داشته باشد. به عنوان مثال می توان به برنامه « خانه مهر»اشاره کرد که در آن بحث حجاب و عفاف مطرح بود , در این برنامه برای اطلاع رسانی و افزایش آگاهی مخاطبان مجریان خواسته شد شرایطی را فراهم آوردند که دختران جوان ما قادر باشند نمونه درستی را برای حجاب خود انتخاب کنند . بر این اساس من و همکارانم ابعاد روانشناختی این قضیه را بررسی کردیم که بازخورد خوبی نیز داشت؛ چرا که وقتی یک دختر جوان الگویی پوششی درستی می یابد به طور حتم درگیر الگوی های غلطی که در جامعه وجود دارد نخواهد شد .
یادم می آید من برای داشتن اجرایی موفق و تاثیر گذاری مثبت بر مخاطبان زمان زیادی در اینباره فکر کردم , از سوی دیگر احساس مسئولیت باعث در این رابطه بیشتر مطالعه کنم . در ابتدا سعی کردم این مسئله را با باورهای خود عجین کنم که چه پذیرشی از چنین مقوله ای دارم . اینکه دین من از حجاب چه تعریفی دارد. دیگر اینکه قانون نیز برای من بر اساس عرف , رسم و دین به عنوان یک زن مسلمان ایرانی چه جایگاهی را تعیین کرده است .
پس در اینباره احساس مسئولیت می کنید , بر این اساس تا چه حد در اجراهایتان تلاش کرده اید به ابعاد مختلف این موضوع بپردازید و مخاطبان را در گزینش الگوی مناسب یاری کنید؟
یادم می آید در مراسم ورزش بانوان مسلمان داخل کشور که با اجرای من در برنامه « خانه مهر » همزمان شده بود دختران مسلمان از سایر کشورهای جهان به ایران آمده بودند تا در این مسابقه شرکت کنند . افتتاحیه آن در باشگاه انقلاب برگزار شد و برگزاری بخشی از این مراسم بر عهده من بود. دختران ورزشکاری که میهمان کشور ما بودند وقتی در جایگاه قرار می گرفتند کمی از استاندارد رفتاری و پوششی تخطی می کردند . من به همکارانم گفتم که همین آدم هایی که در حال حاضر برای شرکت در این مسابقه به کشور من آمده اند و دارند قانون ما را زیر پا می گذارند , اگر شما به کشورشان بروی و فقط خودروی خود را کج پارک کنی مطمئن هستم برخورد جدی خواهند داشت , اما حالا این افراد به ایران آمده اند و قانون ما را در زمینه رعایت حجاب اسلامی زیر پا می گذارند . پس از آن تصمیم گرفتم که وقت بگذارم و پس از مطالعه و تحقیق در این باره در خانه مهر ابعاد زیباشناسی و روانشناختی این قضیه را مورد بررسی قرار دهم. اینکه دختر یا پسر، زن یا مرد، کوچک یا بزرگ به دنبال زیبایی هستند، اینکه هر یک آن را چگونه برای خود تعریف و عملی می کنند، به عبارتی همه دوست دارند زیبا باشند، تمام افراد علاقه دارند دیده شوند، اما می پسندند که زیبا دیده شوند.
این دو مقوله بسیار با هم متفاوت است، سبک های پوششی که در برخی اوقات در جامعه ما مشاهده می شود بیشتر این تعریف را دارد که من دوست دارم دیده شوم.
پس شما متعقدید علت رواج الگوهای پوششی نابهنجار این است که افراد دوست دارند دیده شوند حتی اگر زیبا نباشند؟
بله
بسیاری از صاحبنظران معتقدند گسترش دامنه ارتباطی مقولاتی مانند کانال های ماهواره ای و فضای مجازی باعث شده الگوهای رفتار ی و پوششی جوانان تغییر کند، نظرتان در این باره چیست؟
ازاین نظر تا حدودی درست است. اما به نظر چندان هم پررنگ نیست. زیرا به طور مثال در کشورهای اروپایی پوششی به نام روسری وجود ندارد، اما در ایران ما شال و روسری با رنگ ها و طرح های متفاوت داریم. نکته دیگر اینکه در جامعه ایرانی مخالفتی با استفاده از رنگ و طرح های مختلف وجود نداد. بلکه موضوع نحوه استفاده از آنهاست. به عبارتی نوع استفاده از این پوشش می گوید که دختر جوان ما دوست دارد که دیده شود.
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا دوست دارد اینگونه دیده شود در حالی که عرصه ها و جایگاه های زیادی وجود دارد که یک فرد می تواند با قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی دیده شود و البته ما چنین جوانانی را درجامعه کم نداشته ایم.ورزشکاران ، مدال آوران در المپیادهای مختلف، نخبگان و… همه مثالهایی هستند که در دنیا صاحب نام بوده اند و توانسته اند نام ایران وپرچم کشورمان را به اهتزاز در بیاورند.
پس باید بررسی شود که چرا جوان ما می خواهد دیده شود؟ چه کمبودهایی در زندگی اجتماعی این فرد وجود داد که می اندیشد اگر به گونه ای خاص لباس بپوشد دیده خواهد شد سهم رسانه در این میان چیست؟
معلوم است که این موضوع باید با ظرافت خاصی در رسانه مورد بررسی قرار گیرد و ابعاد زیبایی شناسی و اینکه یک فرهنگ برای پوشش درست افراد چگونه جایگاه خود را باید بیابد، مطرح شود.
ارائه الگوی مناسب یکی از مهم ترین وظایف رسانه ای مانند تلویزیون برنامه سازان و مجریان است ، جوان ما دچار تزلزل شده است. چرا که نمی داند لباس ایرانی چه تعریف دارد. نمی داند به طور مثال روسری چه جایگاهی برای او دارد. چگونه می تواند آن را با خود و پوششی که دارد یکی و هماهنگ کند.
در این میان مجریان چه نقشی را ایفاد می کند؟
از نظر من مجریان علاوه بر کمک به افزایش دانسته های مخاطبان باید افراد در داشتن الگویی صحیح و مطابق با آمیزه های دینی و ملی یاری کنند. یکی از چیزهایی که من با آن مخالف بوده و همواره سعی کرده ام آن را در اجراهای خود لحاظ کنم، شیک و زیبا پوشیدن در عین رعایت کامل استانداردهاست. اینکه به روز باشم نه تابع مد.
به طور مثال در زمان هایی رنگ های خاصی بیشتر دیده می شود و به تبع آن من نیز تلاش میکنم این رنگ ها را در پوشش خودم در نظر بگیرم یا اگر احساس کنم که حرف هایی که می زنم باید آرامش بیاورد از رنگ سفید استفاده می کنم.
پس شمادر جایگاه اجرا متناسب با موقعیت که در آن قرار میگیرید و حتی موضوع بحث ها تلاش می کنید پوشش خود را انتخاب می کنید تا ضمن رعایت این موارد الگویی هم برای بینندگان خود باشید.
دقیقا
خارج از دنیا ی رسانه در زندگی شخصی هم به این موارد پایبند هستید؟
بله. در زندگی خصوصی نیز تلاش میکنم با آنچه مردم در صحنه اجرا از من می بینند تفاوت زیادی نداشته باشم. وقتی مشغول اجرا هستم سعی میکنم معیارهای زیباشناسانه و تناسب را در پوشش خودم لحاظ میکنم. موضوعی که در خارج از صحنه اجرا نیز به آن پایبند هستم.
علاوه بر این در هنگام اجرا دانش و دانسته های مخاطبان را از شاخص های زیباشناسانه دست کم نمیگیرم. امروزه افراد در جامعه ای زندگی می کنند که با فشار دادن یک دکمه به دنیای مجازی راه می یابند . دنیای که در آن هم زیبایی ها را می بیند و هم بهترین لباس ها را می شناسد، بنابر این به این نکته توجه دارم که من هم به عنوان فردی که در جایگاه یک مجری قرار دارم و هم به عنوان الگو مورد توجه قرار داردم. بر این اساس همیشه این نکته را به همکارانم گوشزد میکنم. اینچنین مواردی را باید در پوشش خود در نظر بگیرند.
به عبارتی از نظر من ظاهر یک مجری و اینکه به چه میزان چنین مواردی را رعایت میکند می تواند یکی از معیارهای مهم برای انتخاب فرد باشد.
بنابر این از نظر شما پوشیدن یک لباس به روز، پوشیده و شیک از سوی مجریان برنامه های تلویزیونی می تواند به افراد به ویژه جوانان در رسیدن به الگوی مناسب کمک کند؟
به طور حتم.
یعنی رسانه می تواند این فرهنگ صحیح را بسازد و آن را در جامعه نهادینه کند؟
یادم می آید در برنامه «خانه مهر» روسری های رنگی خطه ترکمن که در آن انوع و اقسام طرح ها و گل ها را می توان مشاهد کرد، سر کردم. روسری های بلند با گل هایی زیبا و رنگ های شاد، من با استفاده از آن می خواستم این الهام را به دختران جوان ایرانی بدهم. تویی که شال کوتاه و باریکی را سر می کنی با استفاده از این روسری ها هم به خودت و هم افرادی که با تو در جامعه برخورد می کنند احساس خوبی را هدیه خواهی داد.
از سوی دیگر تلاش میکنم به ببیننده بگویم که نکات بهداشتی زیادی در چنین الگویی نهفته است. اینکه وقتی شال باریکی را سر می کنند آفتاب به پوست گردن آنها نیز آسیب می رساند، اینکه گونه و دست اگر در اثر تابش نور خورشید تغییر رنگ دهد به سادگی برطرف نمی شود. نکاتی که حتی از سوی زنان ایرانی در نسل های گذشته نیز مورد توجه قرار می گرفته است.
دیگر اینکه ما انواع مختلف لباس های ایرانی در فرهنگ های مختلف را داریم، ترکمن، بلوچ، آذری که تنوع زیادی نیز دارند. البته این به معنای آن نیست که افراد چنین لباس هایی را بپوشند یا با آن در اماکن عمومی شهر تردد کنند بلکه می توانند از نوع رنگ و طرح های آنها الگو بگیرند.
با توجه به این صحبت های شما و سایر همکارانتان با در نظر گرفتن این نکته که تلویزیون رسانه ای فراگیر است که همه مردم در هر طبقه , پایگاه اجتماعی واقتصادی می توانند آن را مشاهد ه کنند. چقدر الگوبرداری از پوشش های اصیل ایرانی را مد نظر دارید و به آن فکر کرده اید؟
من در برنامه خانه من خانه تو تلاش کردم این موقعیت را ایجاد کنم به نقاط مختلف کشور سفر و با گویش محلی صحبت کردم و در اجراهایم لباس آن خطه را بر تن کردم.
علاوه بر این رسوم ها و آداب ها را شناختم و به تصویرکشیدم. در این کار من و همکارانم اهدافی را دنبال می کردیم.
اینکه لباس اصلی و رسمی هر منطقه از کشور فراموش نمی شود ونخواهد شدو ما می خواستیم نظر مردم و احساس آنها را در این باره بدانیم. نتیجه آن هم این بود که بسیاری از افراد از چنین پوشش هایی استقبال کردند زیرا اصلیت رنگ و شناسنامه ایرانی دارد. در حالی که در موارد زیادی ما چیزی از لباس هایی که مد می شود و گاهی روی آنها تصاویر عجیب یا نوشته هایی نقش بسته است نمی دانیم.
من بر اسا س کاری که دارم در انتخاب لباس احساس مسئولیت می کنم . در حالی که برخی اوقات متاسفانه برخی همکاران چنین رفتاری را بی احترامی به مخاطب و بی توجهی به جایگاه الگو بودن است. پیامد این رفتار از دست دادن مخاطب و سوق دادن آنها به سمت شبکه های ماهواره ای خواهد بود.
چقدر لباس شما در برنامه ها با پوششتان در اجتماع همخوانی و سنخیت دارد؟
من همواره می گویم یک پلیس پوشش خاصی دارد که آن را بر تن می کند اما وقتی که به مراسم عروسی دعوت می شود با چنین لباسی در آن حاضر نخواهد شد. یک پزشک نیز همچنین، ما مجریان هم اینگونه هستیم لباس مخصوصی برای کار داریم که در آن استاندارهای لازم، باورها، هنجارها و چارچوب های قانونی لحاظ شده است. اما در همین جایگاه هم اگر به نکات ارزشی و زیباشناسانه توجه شود بدون تردید می توان به بهترین نحوه در مقابل بینندگان ظاهر شد. پس تفاوت وجود دارد اما به معنای تضاد یا رعایت نکردن اصول و هنجارهای موجود در جامعه نیست.
پس از نظر شما چهره های رسانه ای که بر حسب شغل خود در رسانه مشغول به کار هستند و ارتباط رو در رو نیز با افراد دارند می توانند هم در جلب مخاطب برای یک رسانه نقش داشته باشند،هم روی سلایق و علایق پوششی افراد تاثیر گذار باشند.
به طور حتم، همه مردم دنیا می دانند که دختر و پسر ایرانی زیباست، این در حالی است که این افراد در انتخاب الگو دچار سردرگمی هستند، گاهی شاهد هستیم به سراغ مدل های بیگانه می روند، حتی اجزای چهره خود را نیز بر اسا س آن دستکاری می کنند تا جایی که شاهد هستیم سلامت آنها نیزبه مخاطره می افتد.
ما از چادر به عنوان حجاب برتر در جامعه یاد می کنیم. این را بگذارید کنار فیلم هایی که شخصیت ها در آن با چنین پوشش هایی ظاهر می شوند، به طور مثال در یک دوره زنی با چادر در سریال ظاهر می شوند که نتیجه ارائه چنین الگویی رواج آن درمیان دختران و زنان جوان است. این در حالی است که در دوره بعد شاهد هستیم قشرهای پایین جامعه از نظر پایگاه های اقتصادی و اجتماعی این چنین لباس می پوشند و پیامد آن نیز بی توجهی جوانان خواهد بود. آیا این ضعف رسانه در ارائه ارزش های جامعه و هنجارها به جوان امروزی نیست؟
مطمئن باشید این تناقض و تزلزل فکر ی دامنگیر رسانه های ما نیز شده است.
نمایش برخی افراد که دارای مشکلات زیادی هستند یا حتی زنان مجرم در دادگاه ها در پوشش هایی که ارزش محسوب می شوند، بدون تردید پیامدهای ناخوشایند زیادی خواهد داشت. اینکه زنی که دزدی یا قتل کرده است هنگام حضور در دادگاه، می تواند نگاه مردم به ویژه جوانان را به نحوی دیگر رقم بزند چندان مطلوب نیست.
استفاده از چادر رنگی توسط مجری یا بازیگر می تواند به فرهنگ جدیدی در جامعه تبدیل شود؟
از نظر من برای انجام هر کاری ابتدا باید بستر سازی کنیم، اگر طرح با ارائه الگویی با فکر و برنامه ریزی همراه باشد به طور قطع تاثیر گذار خواهد بود.
در مورد مثال شما باید بگویم هنوز در این باره بستر سازی لازم نشده است . توجه داشته باشید اگر ما در انجام هر کاری زمینه مناسب برای آن فراهم نیاوریم نباید انتظار بازخوردهای خوبی داشته باشیم. بنابر این در این مقولات باید از نظرات کارشناسان بهره برد و در کنار آن الزامات اجرایی را نیز فراهم آورد.
اگر بخواهید به جوانان ایرانی به ویژه دختران توصیه ای داشته باشید، چه الگوی پوششی را پیشنهاد می کنید؟
این سوال شما مرا یاد جمله یکی از استادان و مجریان با سابقه تلویزیون می اندازد که می گفت وقتی شما یک لیوان کریستال دارید، هیچوقت دلتان می آید آن را در آب جوی فرو برده و محتویات آن را بنوشید؟ علاوه بر این در کاسه کثیف شربت گوارا نخواهید خورد،زیرا در اینجا همخوانی داشتن از اهمیت بسیاری برخوردار است.
به عبارتی تناسب میان آنچه که ما انتخاب می کنیم با موقعیت که در آن قرار داریم نکته ای است که نباید فراموش کرد. به عنوان نمونه هنگام قدم زدن در خیابان نباید کفشی با پاشنه بلند استفاده کرد به این دلیل که تناسبی با وضعیت که فرد در آن قرار دارد، ندارد. از سوی دیگر پوشش و رفتار یک ایرانی نیز باید با فرهنگ، باورها، دین و علم وی تناسب داشته باشد. رعایت نکات بهداشتی و مواردی که سلامت فرد را تهدید می کند هم موضوعی است که نباید از آن غافل شد.
از نظر من بیشتر افرادی که پوششی بر خلاف عرف بر تن می کنند خودشان معذب هستند. در اینجا نقش رسانه ها و برنامه سازان پر رنگ می شود. به طور مثال توجه مجریان و بازیگران به پوشیدن لباس های برازنده و زیبا با در نظر گرفتن همه ویژگی هاییی که به آنها اشاره کردم می تواند تبلیغ مستقیم الگوهای پوششی متناسب باشد.
با توجه به این صحبت ها از نظر شما آیا رسانه ملی توانسته نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کند؟
خیر
چرا؟
در سریال ها و برنامه هایی که ساخته می شوند،بسیاری از هنجارها و ارزش های پوششی که باید مورد توجه قرار گیرد، نادیده گرفته می شود. از سوی دیگر متاسفانه گاهی شاهد هستیم میان آنچه که ما از یک فرد چهره در رسانه جمعی می بینیم و نحوه پوشش وی در جامعه تفاوت های زیادی وجود دارد که این امر تبعات ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت. زیرا جوانان ما در مواجهه با آنچه می بینند دچار تضاد خواهند شد.
در جامعه پذیر کردن افراد عواملی از جمله خانواده، رسانه، گروه همسالان و نهادهای آموزشی نقش دارند. بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی معتقدند که امروزه رسانه در اولویت نخست قرار دارد، نظر شما چیست؟
می تواند اینگونه باشد اما نیست به این دلیل که الگوهای ارائه شده در سریال ها و برنامه های تلویزیونی به افراد ارائه می شود گاهی با هنجارها و آنچه که در دین ما بر آن تاکید شده، همخوانی ندارد و در آن بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود.
از اینها که بگذریم برای ارائه یک الگوی مناسب پوششی و رفتاری به افراد چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟
برای رسیدن به ایده آل ها راه های مشخصی وجود دارد. به عنوان مثال وقتی ما می خواهیم شهری را طراحی کنیم تعدادی از مهندسان و معماران را دور هم جمع می کنیم و از آنها یاری می خواهیم. برگزاری نمایشگاه های کارشناسی شده می تواند ایده ای مناسب در این باره باشد. البته جسته گریخته ما شاهد برگزاری نمایشگاه های البسه ایرانی در کشور هستیم، اما دختر جوان ما به دلایل مختلف، فروش بلیت، بی اطلاعی از برپایی چنین برنامه هایی نمی تواند در آن شرکت کند در حالی که مخاطب اصلی چنین مواردی باید این افراد باشند.
علاوه بر این از نظر ما می توانیم در قالب جشن ها و مراسم های ویژه دختران را در هر محله دور هم جمع و در این زمینه به آنها اطلاع رسانی کنیم. ضمن اینکه تاریخچه لباس ایرانی را استخراج و آن را به روز کرده و به جوان ایرانی بدهیم تا دانسته های خود را در این باره افزایش دهند و از بدسلیقگی و برداشته های اشتباه دوری کنند.
روزنامه جوان ویژه نامه نور ونار – مرداد 1390
نظر خود را بنویسید