شاید اگر مجری معروف تلویزیون از فرد مرموزی که اقدام به سوء استفاده از نام و هویت او در اینترنت کرده بود، شکایت نمی کرد، متهم پرونده تا حالا توانسته بود دختران جوان زیادی را فریب دهد و حتی از آنها اخاذی و سوء استفاده کند. مجری تلوزیون در گفتگو با سرنخ از زمانی می گوید که متوجه فعالیت غیر قانونی متهم شد.
چه زمانی متوجه شدید کسی با نام شما در اینترنت و شبکه اجتماعی فعالیت می کند؟
از تیر ماه سال قبل بود که فهمیدم صفحه ای در یک سایت معروف به نام من درست شده و فرد ناشناسی به نام من این صفحه را اداره می کند. اول این موضوع زیاد جدی نبود اما کم کم کنجکاو شدم. همه دوستانم تماس می گرفتد و می گفتند چرا ما را به عنوان دوست در این صفحه نمی پذیری و به همین دلیل من هم کم کم حساس شدم.
بیشتر نگرانی شما که باعث شد از متهم شکایت کنید، از چه چیزی بود؟
وقتی پیگیری کردم فهمیدم شخصی که با نام من صفحه را درست کرده می خواهد با آبرویم بازی کند. او عکس هایی از من را در صفحه اش گذاشته بود و با ادبیاتی درست شبیه ادبیات من با بقیه ارتباط بر قرار می کرد. او از همه کارها و اخبار مربوط به من مطلع بود و انگار برای اجرای نقشه اش، همه برنامه ها و مصاحبه های مرا دنبال کرده بود. مثلا می دانست که من به چه چیزهایی علاقه دارم. چه لباسهای می پوشم، چه غذاهایی می خورم، در کدام رستوران غذا می خورم و … و این بیشتر من را حساس کرد و البته نگرانی ام را هم بیشتر می کرد.
چطور متوجه این موارد شدید؟
خب وقتی به صفحه ای که با نام من درست شده بود رفتم، دیدم که فرد ناشناس جملاتی به نقل از من نوشته و حتی در گذاشتن پیغام برای دختران جوان از اطلاعاتی که درباره من به دست آورده بود، استفاده کرده است.
در شبکه های اجتماعی به نام خیلی از چهره های سرشناس صفحه های قلابی درست شده اما خیلی از آنها این موضوع را پیگیری نمی کند. چطور شد شما تصمیم گرفتید از این فرد شکایت کنید؟
یکی از دلایلی که باعث شد از این فرد شکایت کنم این بود که او ادعا می کرد قرار است من یک سالن مد لباس راه اندازی کنم و به تعدادی دختر جوان به عنوان مانکن احتیاج دارم. او از این راه از دختران جوان می خواست عکس های خصوصی شان را برایش بفرستند تا بعد از بررسی های لازم از بین آنها تعدادی را به عنوان مانکن با مزایای خوب انتخاب کند. در حقیقت این یک دام بود. او از این طریق می توانست تصاویر خصوصی دختران جوان فریب خورده را به دست بیاورد و آنوقت ممکن بود از این تصاویر سوء استفاده های زیادی کند. همین مساله باعث شد که متوجه شوم چه خطری دختران جوان را تهدید می کند و از متهم شکایت کنم. بعد از دستگیری او فهمیدم که وی عکس های به دست آمده از دختران را در سایت های مستهجن نمایش می داد. این در حالی بود که او از نام و اعتبار من برای دریافت این تصاویر استفاده می کرد و این کار خیلی خطرناک بود.
زمانی که متوجه این ماجرا شدید، چه احساسی داشتید؟
شرایط بسیار سختی بود. ماه ها خواب و خوراک نداشتم. نمی دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. ممکن بود هر روز اتفاقی بیفتد. آبرو و حیثیت خودم را در خطر می دیدم و خیلی نگران بودم. از اینکه یک نفر به این راحتی با آبرویم بازی می کرد کلافه شده بودم. بالاخره تصمیم گرفتم این مشکل را از طریق قانونی دنبال کنم. به همین دلیل به دادسرای رسیدگی به جرائم رایانه ای رفتم و با طرح شکایت تحقیقات ماموران پلیس فتا برای شناسایی ژیلا صادقی قلابی شروع شد.
آیا شما هیچ وقت تلاش کردید با این فرد تماس داشته باشید و خودتان این موضوع را حل کنید؟
در این مدت یک مرتبه تلاش کردم تا با این فرد صحبت کنم. با او چت کردم و گفتم من خود ژیلا صادقی هستم. حتی شماره تماسم را به او دادم تا با او صحبت کنم و علت این کارش را بپرسم. او ابتدا با لحنی زنانه با من صحبت کرد و از تکه کلام های خودم استفاده می کرد. مثلا می گفت سلام بانو و …
حتی خواهرم هم با او چت کرد. خواهرم به او گفته بود من خواهر ژیلا صادقی هستم. تو قلابی هستی. اما او گفته بود چطور ممکن است تو خواهر ژیلا باشی و عکس های او را نداشته باشی. اگر واقعا خواهر صادقی هستی پس چند تا از عکس هایش را برایم بفرست. خواهرم هم دو قطعه عکس مربوط به برنامه هایم را برایش فرستاده بود و اما متهم می خواست بعد از گرفتن این عکس ها، آنها را در سایت به نمایش بگذارد.
تحقیقات این پرونده حدود یکسال طول کشید. در این مدت چه چیز باعث می شد شما شکایت تان را پیگیری کنید؟
نکته ای که من را عذاب می داد این بود که این فرد اطلاعات مهمی از زندگی خصوصی ام داشت. مثلا می دانست من کباب ماهی تابه ای خوب درست می کنم. یا اینکه مدتی قبل قرار بود من برای چند روز سفری به منچستر داشته باشم اما سفرم لغو شد. یا خیلی مسائل دیگر که او در صفحه ای که به اسم من راه انداخته بود می نوشت و هنوز هم برای من عجیب است که او این چیزها را از کجا فهمیده بود. این ماجرا در زندگی ام تاثیر زیادی گذاشت و تمام انرژی ام را تلف کرد اما بالاخره ماموران او را شناسایی کردند.
فهمیدید که او این اطلاعات را چطوری به دست آورده بود؟
شاید او این اطلاعات را با تعقیب مصاحبه های من و چت کردن با افرادی که مرا می شناختند و تصور می کردند که صفحه مورد نظر متعلق به خودم هست، به دست آورده بود.
وقتی درمقابل ژیلا صادقی قلابی قرار گرفتید چه برخوردی با او داشتید؟
اولین بار خیلی عصبانی بودم. بالاخره او یکسال با زندگی و آبروی من بازی کرده بود. او یک جوان 20 ساله است. وقتی با خانواده اش صحبت کردم بر خلاف تصور اولیه ام فهمیدم افراد بسیار متین و محترمی هستند که معتقد بودند کار پسرشان در حقیقت یک بازی کودکانه بود. وقتی با خود این جوان و خانواده اش صحبت کردم تصمیم گرفتم رضایت بدهم. اما ظاهرا این پرونده شاکیان دیگری هم دارد. من حتی به متهم گفتم که حاضرم از شاکیان دیگر هم رضایت بگیرم ولی تو صادقانه همکاری کن و بگو که چرا واقعا این کار را کردی و اطلاعات مربوط به مرا از کجا به دست آوردی؟
او چه جوابی داد؟
حرف قانع کننده ای در این باره نداشت و می گفت همه چیز را با استفاده از حس ششمش می فهمیده که این حرف اصلا منطقی نیست. او چطور می توانست بفهمد که سفر منچستر من لغو شده در حالی که هیچ کس از این ماجرا خبر نداشت. او اول ادعا کرد صفحه مرا در شبکه اینترنتی هک کرده اما من اصلا عضو این شبکه نیستم و صفحه ای هم ندارد.
حالا تصمیم دارید چه کار کنید؟
من به این موضوع از جنبه آسیب های اجتماعی نگاه می کنم. از این نظر که این پسر تازه 20 سال دارد و اگر زندان برود مسیر زندگی اش تغییر می کند و در آینده مشکلات زیادی خواهد داشت. به همین دلیل به او رضایت می دهم. اما او هم باید به تحقیقات پرونده کمک کند. او خیلی نگران آبرویش بود و می گفت آبرویم می رود. همین احساسی که داشت باعث شد که او خودش را جای من بگذارد و بفهمد داشتن این احساس چقدر بد و تلخ است. با این حال آنطور که فهمیدم این کار او از نظر جنبه عمومی هم جرم محسوب می شود و با وجود رضایت من باز هم او مجرم است.
هفته نامه سر نخ – 12 شهریور 1390
نظر خود را بنویسید