همان طور انتظار داشتیم این بار هم بیش از هر چیز اعتماد به نفس و ایمان به خود در کلامش مشهود بود ، مجری حالا دیگر پر سابقه و هم چنان پر انرژی تلویزیون که با اندکی اغماض می توان جایگاه موفق ترین مجری زن برنامه های گفتگو محور تلویزیون در سه دهه گذشته را به نامش ثبت کرد او که پس از گذر از چند دوره پر فراز و فرود در میدان شایعات و حواشی حالا برای فصل تازه ای از فعالیت در قاب سیما آماده می شود در این گفتگو از ایده آل ها و باورهاش نسبت به اجرا در تلویزیون می گوید . ایده آل هایی که بهترین شاخص برای صحت سنجی آن ها ، کارنامه « ژیلا صادقی » است .
وقتی برای فهرست کردن مجریان موفق زن تلویزیون در حوزه برنامه های گفتگو محور کارنامه تلویزیون را مرور می کنیم به تعداد اندکی چهره موفق می رسیم که این عدد با توجه به بازه زمانی سه دهه ای بسیار ناچیز است. آیا دراین زمینه بستر برای درخشش خانم های مجری در تلویزیون فراهم نبوده یا پارامترهای دیگری در آن دخیل است ؟
اگر بستر فراهم نبود، قطعا من هم امروز این جا مقابل شما ننشسته بودم. بهنظرم خلاقیت خود مجری، سواد و کار تخصصی اش بخش اعظمی از مشکلات مختلف را حل می کند. وقتی مدیران و مسئولاناز آن بالا می بینند که مجری کارش را بلد است قاب تلویزیون را می شناسد، سواد کار را دارد ومی تواند طبق استاندارد تعریف شده در رسانه و با احترام به آن پیش برود حاشیه سازی نکند و در عین حال برنامه اش هم پرمخاطب باشد حتما آن ها هم حمایت می کنند. کما این که در مورد من این اتفاق افتاد. معمولا هم نسل سوم مجریان این جمله را می گویند که خطوط قرمز سازمان دست و پای ما را بسته است در حالی که این اصلا صحت ندارد.
یعنی قائل به هیچ خط قرمز و محدودیتی در سازمان نیستید؟
طبیعتا نمی توان منکر شد که در مقطعی اتفاقاتی افتاد و تغییراتی طبق ذائقه و سلیقه مسئولان وقت اتفاق افتاد. منکر این واقعیت نمی توانیم بشویم اما آنچه به عنوان خط قرمز به گونه ای معرفی می شود که دیگر تبدیل به زرشکی شده از شدت اغراق اصلا و ابدا وجود ندارد خطوط قرمز به گونه ای نیست که یک مجری نتواند کارش را به درستی انجام و استعدادش را بروز دهد.
اما کمی که به عقب می رویم مثلا در دهه 60 مجریان زن حضورشان به برنام های کودک و به صورت محدود در اخبار محدود بود و بعدها بود که آرام آرام با برنامه های خانواده این حوزه گسترش پیدا کرد. اگر اشتباه نکنم خود شما هم در برنامه ای خانواده محور دیده شدید…
من مجری خبر سیاسی بود و از شبکه 4 و شبکه خبر کارم را آغاز کردم و بعد به گروه معارف رفتم و بعد از آن بود که ناگهان رفرم را به کودک و نوجوان تغییر دادم و با برنامه بیدار شو آفتاب شد روی آنتن صبح گاهی رفتم. از همین برنامه هم دیده شدم و اما بعدها که به خانه مهر رفتم از آنجا که به نوعی رقیب برنامه قدیمی تر به خانه بر می گردیم شده بود بیشتر هم دیده شد به شخصه آغاز موفقیت خودم در اجرا و این که توانستم سبکی نو را ارائه دهم و ساختار دهه شصتی ای که به آن اشاره کردید را تغییر دهم از همان برنامه های کودک می دانم.
اما در همین برنامه خانه مهر هم هنوز نقش مجریان زن در حد همراهی با آشپز بود و گفت و گوهای جدی به مجریان مرد سپرده می شد.
درباره برنامه هایی مانند به خانه بر می گردیم تصویر زندگی و حتی سیمای خانواده که تقریبا هم زمان با برنامه من روی آنتن بودند واقعا این گونه نبود که سازمان اجازه نداده باشد چارچوب های به تعبیر شما دهه شصتی اجرای خانم ها را بشکنند بلکه عملا مجریان ما در این برنامه هامجریان افتاده حالی بودند که ترجیح میدادند با متانت و آرامش رفتاری برنامه خود را اجرا کنند. در خانه مهر ناگهان این ساختار شکسته شد و شبکه 3 هم به عنوان شبکه جوان دست من را برای این کار باز گذاشت. از همان مقطع من تغییراتی را درسبک اجرا پایه گذاری کردم که تا همین امروز حتی بر کیفیت اجرای برنامه ای مانند به خانه بر می گردیم هم تاثیر داشته است. درباره این نکته که مجری مرد برای گفت و گوها انتخاب می شد هم در برنامه خانه مهر این قاعده تغییر کرد.
یعنی در این مورد هم بحث ابلاغیه و سیاست کاری در میان نبود ؟
نه باز هم تاکید می کنم خلاقیت و سواد مجری روی تصمیم مدیر و اساسا تیمی که برای بودن یا نبودن یک مجری قرار است تصمیم گیری کند بسیار موثر است. مدیر باید خیالش راحت باشد که این مجری کارش را بلد است و فضا را می شناسد. اگر من به عنوان مجری این پارامترها را نداشته باشم طبیعتا مدیر بالاسر مدام نگران است. دربسیاری از مواردی که حاشیه ای برای یک برنامه به وجود آمده این مشکل سازمان نبوده بلکه ناشی از بی سوادی مجری آن برنامه بوده است. خیلی خوب است که این سوال شما موشکافی شود. پاسخ به آن هم حساس است و شاید به برخی بر بخورد. البته من از این که حرفم به کسی بر بخورد نمی ترسم بلکه شاید بهتر باشد که این طور برخی تکانی به خودشان بدهند. امروز داریم می بینیم که دغدغه بسیاری از مجریان دیده و شنیده شدن، شده و این خیلی بد است. نمی شود همه چیز را به گردن ممیزی انداخت. وقتی خانم ایکس در اجرا تمام حواسش متوجه خط لبش است طبیعی است که مدیر بالاسر هم نگران می شود. وقتی مجری مقابل دوربین می رود در حالی که کوچک ترین مطالعه ای درباره سوژه روز برنامه نداشته و فقط به فکر این است که همان لحظه عکس یهویی بگیرد و در فضای مجازی پخش کند معلوم است که مدیر هم بی تفاوت نمی ماند.
این نکته به نظرتان در فضای امروز اجرا تا چه اندازه فراگیر است که شما در آسیب شناسی روند اجرای خانم ها روی آن دست می گذارید؟ حس می کنم میخواهید بگویید این معضل فراگیر تر از آن چیزی است که ما از بیرون سازمان احساس می کنیم.
این حرف من نیست. فقط کافی است خیلی از همین مجریان امروز را در فضای مجازی سرچ کنید. من از همین جا از مجریان تلویزیون می پرسم که کدامیک از شما خانم ها و آقایان در خصوص تجربیات و اتفاقاتی که در ساختار اجتماعی جامعه در حال وقوع است به مطالعه پرداخته و مطلبی را ارائه کرده اید که بتواند کمکی به مخاطبان تان در فضای مجازی داشته باشد؟ اغلب فقط نوشته اند یهویی اینجا، یهویی آنجا. انگار فقط دنبال تبلیغ خودشان هستند. پیش تر هم در گفتگویی گفته بود که من اساسا مخالف این هستم که میکروفون به دست بگیرم و مدام از خودم بگویم. دلم می خواهد خبرنگاری خیلی شیک با من تماس بگیرد وقتی هماهنگ کنیم و بعد از من سوال شود که در حال چه کاری هستید؟ این خیلی درست تر و اصولی تر از آن است که من مدام بخواخ در قلب یک صفحه مجاری و با هزینه کردن برای آن خود را توضیح بدهم و بگویم که هر لحظه مشغول چه کاری هستم.به همین دلایل است که معتقدم خیلی از همکارانم خودشان به خودشان آسیب میزنند و در این موارد نمی توان رسانه را مقصر دانست. من دارم می بینم افرادی که تمام دغدغه شان دیده شدن صورت، حالا به هر قیمتی است. جمله جالبی سر در هالیوود حک شده که واقعا قابل تامل است. آنجا نوشته؛ معروف کردن شما با ماست، معروف ماند با خودتان. این نکته بسیار مهمی است که خیلی ها حواس شان به آن نیست مگر برای مخاطب تا کی می تواند این جذابیت داشته باشد که الان من مجری در فلان جا دارم شام می خورم. الان سر سفره عقد نشستم و الان طلاق گرفتم این ها همه گذراست و تنها اتفاقی که باقی می ماند نابودی من مجری است.
درباره این تلاش برای دیده شدن بخشی از آن میتواند به ظاهر و صورت بر می گردد اما به طور خاص درباره نوع اجرای شما همیشه این نکته مطرح بوده است که تلاش دارید به واسطه لحن بیان و استفاده از کلمات پر طمطراق در یک گفتگو بیش تر از مهمان دیده شوید. انگار تلاش می شود سواد مجری به رخ مخاطب کشیده شود. این هم می تواند جزیی از همین آسیب شناسی باشد؟
بخشی از دیده شدن چهره است و بخشی از آن کلمه قبول دارم که در موارد بسیاری به من گفته اند مجری پر حرفی هستم اما در موارد زیادی مخاطب از پشت صحنه بی اطلاع است. مثلا کارشناسی به برنامه دعوت می شود که نمی تواند صحبت کند و مدیر سحنه مدام به من مجری تذکر می دهد که بگو، بگو. اتفاقا در مواردی تعمدا سکوت کرده ام تا ببینم چه اتفاقی می افتد اماوقتی می بینم تاثیری ندارد و زمان برنامه دارد مفت از بین می رود ترجیح می دهم سکوت نکنم. اتهام را به جان بخرم و در عوض آبروی برنامه و رسانه حفظ شود. ضمن آن که اساسا سبک اجرای خودم را پرگویی و تندگویی می دانم در عین این که میدانم کجا سکوت کنم و کجا پر حرفی
خودتان را ملزم می دانید برای هر اجرایی در حد و اندازه یک کارشناس و متخصص اطلاعات داشته باشید ؟
مجری یعنی همین. مجری باید همه چیز را بداند من اگر مقابل روان شناسی بنشینم و ندانم او چه مقالاتی نوشته و چند کتاب تالیف کرده که اشتباه محض است. هر کارشناسی در هر رشته ای به برنامه من آمده است. اطلاعات کاملی درباره اش داشته ام حتی اگر قرار باشد روزی اجرای یک برنامه سیاسی هم به من واگذار شود حتما با دست پر روی آنتن می روم.
بهاین قائل نیستید که مخاطب از شما بیش تر انتظار دارد بهنمایندگی از او مقابل یک مهمان اعم از کارشناس یا استار بنشینید و پرسش گر باشید تا این که بخواهید از منظر یک کارشناس دیگر دیدگاه های مهمان را به چالش بکشید؟
سوال خوبی بود. من قطعا زمانی که مقابل یک کارشناس و یا استار می نشینم می دانم که فضا متعلق به اوست غیر از مواردی که اشاره کردم، خود مهمان ضعیف ظاهر می شود و نیاز به مدیریت دارد. همیشه در گفت و گوهایی که داشته ام همتاکید کردهام نماینده مردم هستم به مخاطبان هم می گفتم خیال تان راحت من اینجا نماینده شما هستم. جالب این که برخی مهمانان هم وقتی متوجه می شدند که احتمال دارد به چالش کشیده شوند قبل از برنامه می گفتند هوای ما را داشته باشید.
به این قائل نیستید که مخاطب از شما بیش تر انتظار دارد بهنمایندگی از او مقابل یک مهمان اعم از کارشناس یا استار بنشینید و پرسش گر باشید تا این که بخواهید از منظر یک کارشناس دیگر دیدگاه های مهمان را به چالش بکشید؟
سوال خوبی بود. من قطعا زمانی که مقابل یک کارشناس و یا استار می نشینم می دانم که فضا متعلق به اوست غیر از مواردی که اشاره کردم، خود مهمان ضعیف ظاهر می شود و نیاز به مدیریت دارد. همیشه در گفت و گوهایی که داشته ام همتاکید کردهام نماینده مردم هستم به مخاطبان هم می گفتم خیال تان راحت من اینجا نماینده شما هستم. جالب این که برخی مهمانان هم وقتی متوجه می شدند که احتمال دارد به چالش کشیده شوند قبل از برنامه می گفتند هوای ما را داشته باشید.
چالش و ایجاد جنجال کردن روی آنتن در قالب یک گفتگو را اساسا چه قدراستاندارد می دانید و چه قدر می توان آن رایک سوء استفاده برای بیش تر دیده شدن دانست؟
با این که مجری بخواهد مهمان را ضایع کند تا بیش تر دیده شود کاملا مخالفم و برای همین هم غالبا با احتیاط سراغ مباحث چالشی می روم. دنبال دیده شدن به این طریق نیستم. آبرو بردن و ضایع کردن حتی اگر در لحظه اول هم باعث دیده شدن شود. قطعا ماندگار نیست. فراموش نکنیم که مخاطب ما خانواده است و هیچ بزرگی نخواهد پذیرفت که کوچکی بی حرمتی کند.هیچ جای دنیا نمی پذیرند که شما مهمانی را ضایع کنید بهخصوص به نسل جدید باید گفت که جسارت و ضایع کردن با به چالش کشیدن متفاوت است. اصلا این گونه نیست و به شخصه در تمام دوران کاری ام به رغم برنامه هایی که داشته ام همواره به عنوان مجری مودب شناخته شده ام و هیچ گاه فراموش نکرده ام که رسانه آداب دارد.
روزنامه سینما – 3 آذر 1394
نظر خود را بنویسید